گاهی پیش میاد که احساس میکنم دنیا یه طرفه و من یه طرف . خیلی تنها و بی کس میشم . احساس 

میکنم بهم ظلم شده . حتی  گاها فکر میکنم کسی به فکرم نیست   و دوسم نداره .   این احساســـای 

مزخرف نمیدونم فقط برای من پیش میاد ، یا اینکه همه تجربش میکنن. این وضعیت وقتی بدتر میشه  که 

تموم این احساسا از طرف نزدیک ترین و عزیز ترین آدم هات بهت القا بشن . 

خوابیدن تو چنین شبایی برای من خیلی سخته . چون یه حس سردرگم دارم . همیشه همین بوده . همش

به این فکر میکنم که کجای کار اشتباه بوده . چرا اینطوری شده ؟؟؟ولی آخرش به نتیجه ای نمیرسم . 

آدما خیلی وقت ها نمیتونن هم رو درک کنن . هر کی تو وجود خودش حق رو به خودش میده . بخاطر همینم

فکر میکنم چیزی به نام "حق" وجود نداره . یا اگه داشته باشه نسبیه . 

کاش ما آدما موقع تولد ، یه همزاد یا یه موجود مختص به خودمونم با خودمون به این دنیا میاوردیم . یه موجود 

که تو تنهایی هامون دلداریمون میداد ، شبا باهامون قدم میزد و باهامون میومد خرید . 

یه موجود که مهربونی یه خواهر رو داشت ولی حسادتش رو نه ؛

امنیت یه برادر رو داشت ولی زورگوییش رو نه ؛ 

صمیمیت و رازداری یه دوست رو داشت ولی دوریش رو نه ؛

کاشکی همچین موجودی بود :((