بعضی وقتا یه اتفاقایی تو زندگی آدم میفته که آدم اون لحظه متوجه اش نیست . منظور من اتفاق های گنده

 نیس اتفاقایی مثل دیدن یه نفر که حتی نمیشناسیش ، شنیدن یه خبر که اهمیت زیادی نداره ، یاد گرفتن یه 

چیز که خب لازم نیس یاد بگیری ! 

من به این نتیجه رسیدم که تو زندگی من این اتفاقا بی دلیل نمیفتن . من سعی میکنم با دقت بیشتری به دنیای 

اطرافم نگاه کنم . یادم باشه #هیچی_بی دلیل_ نیست

این فکر رو از وقتی تو خودم تقویت کردم که قانون رزونانس رو شنیدم :

قانون رزونانس میگه دنیا از مولکول ها تشکیل شده که کنار هم دارن میلرزن . این ارتعاشات منبعش انرژیه . وخب

روح انسان هم طبق آزمایشاتی که انجام شده ماهیتی مثل انرژی داره و حتی قوی تر . روح ما به هر چی گرایش

داشته باشه ، همون انرژی رو به محیط متصاعد میکنه . انرژی متصاعد شده به مولکول ها انتقال پیدا میکنه و با

قانون رزونانس تو کائنات می چرخه . اینطوریه که اگه مثلا شما "پاریس لاور " باشین ، روحتون فرکانسشو 

میفرسته و پاریس دریافتش میکنه و مولکول هاش به شما انرژی رو که فرستادین رو برمیگردونن . اینجوریه که 

خیلی اتفاقی پوستر پاریس رو میبینید و می خرید . یا خیلی اتفاقی دوستتون کادویی میاره که روش علامت 

برج ایفله یا حتی تلویزیون رو که روشن میکنید دارن از پاریس میگن ! 

اگه فرکانس هاتون خیلی شدید باشن و بخت با شما یار باشه ، یه روز پاریس جایی میشه که توش قدم 

میزارین . پس بهتر نیست فرکانس خوب بفرستیم ؟؟؟ فرکانس بد نفرستیم . نفوس بد نزنیم . با در نظر 

گرفتن همه ی بدی های دنیا ، به احتمالات خوب هم فکر کنیم . 

همین :)