فیلینگ آپست

امروز حدود 10 روز از درخواستم گذشته و هنوز به نتیجه ی مشخصی نرسیدم . هر روز میام 

و امیدوارم میکنن ، روز بعدش انقدر کارم رو طول میدن که از درخواستم منصرف میشم . ولی 

وقتی به هدف فکر میکنم چشمام برق میزنه . امیدوارم درخواستم رو قبول کنن و بتونم بـــــه

آرزوی قدیمیم برسم . هر کسی این متن رو میخونه لطفا دعام کنه . از ته دلش . میگن خدا 

دعای دوستان رو زودتر برآورده می کنه . 

چند قدم نزدیک تر

دیروز میشه گفت از پر مشغله ترین روز های دانشگاهیم بود ! شب قبلش که فقط سه ساعت خوابیده بودم ؛ 

دیروز هم از ساعت 8 تا 5 بعد از ظهر کلاس داشتــــم.از ته دل آرزو میکنم که آدمای خیرخواه ، به آرزو هاشون 

برسن . دیروز درگیر کاغذبازی های همون مورد پست قبلی بود .هی از این اتاق به اون اتاق می رفتم و کسی 

پاسخگو نبود . همه به هم پاس میدادن . منم بخاطر اینکه کارم باید تا قبل امتحانا حل بشه کلافه شده بودم .

 انقدر که رفتم بساط فلافل ولی بیشتر از دوسه گاز نتونستم بخورم . با دوستم مهسا رفتیم پپـــــــش یکی از 

مسئولای آموزشمون که واقعا کار راه بندازه .کاری که قرار بود تا هفته ی دیگه به تعویق بیفته ،تو دو سه دیقه 

به لطف ایشون حل شد . حالا منتظر چهارشنبم که شورا تشکیل بشه و مورد من بررســـی شه ... نفســـم 

تو سینم حبسه تا اون موقه...

از جمعه تا دوشنبه چهارسال مونده !

بعضی وقتا نوشتن سخت میشه . مخصوصا وقتی میخوای از اتفاقات آینده بنویسی و مطمعن نیستی اتفاق 
میفتن یا نه . از اینجایی که من وایسادم تا اونجایی که ممکنه بهش برسم بیشتر از 10 کیلومتر فاصله 
نیست . ولی اگــه بتونم ازینجایی که وایسادم ، برم جایی که میخوام بهش برسم ، چهارسال از زندگیم 
ذخیره میشه . خدایا میشـه بزرگترین آرزوم رو برآورده کنی ؟